این فیلم ابتدا با نمایی از دور و تصویری روی مردی تنها که در حال تراش سنگ عظیمی، که حاکی از تنهایی و سخت کوشی و بزرگی کارش است را نمایش می دهد، لباس مرد از سیاهی و سفیدی که نماد تضاد اهریمن (شیطان) و حقیقت را تداعی می کند، (گویا شرایط و اقدام حالش با گذشته تقابلی وجود دارد) و با این نگاه و تصور مخاطب را وارد داستان می کند که از سختی و بزرگی کار نترسد و با همت وتلاش و اراده آنرا تراشیده و مطیع خود سازد، چرا که تو انسانی و از خدا و باور درونت توان می گیری.

اما مردان اهریمن و ارباب او را ناکار می کنند ، سنگ نتوانست این آدمی را از پا در آورد ، اما بشر هم نوع بخاطر اجیر بودنش و مزدور ظالم و جور بودنش توانست او را در هم بشکند.

اما مردی بیابان گرد که بنظر ندای خدا بود از راه می رسد و وارد داستان می شود ، هر چند از همه جا بی خبر است، اما در یک نگاه ساده متوجه تفکیک جبهه حق و باطل می گردد، تعداد زیاد و برخورداری از ادوات نشان از ظلم ظالم و تنهایی و بی کسی سنگ تراش موید این نکته است که در دنیای فعلی جبهه حق مظلوم است.

مرد بیابانی به نظر هر چند به خدا و آئین اهل بیت از باب اثر نانِ حلال و تربیتِ خوب سخت معتقد است، اما به ظاهر زیاد با آداب دینی آشنا نیست، ولی به آن حداقل آموزه دینی سخت معتقد است، به کمک می آید و مرد سنگ تراش را به خانه می برد و در میان اهل آبادی و صاحبان فطرت پاک وِلوِله می افکند و  وادارشان می کند تا در مقابل خان، که با استثمار و انحصار مالشان را به یغما می برد بایستد ، خانِ روستا چند آسیاب دارد که در مقابل 5 پیمانه گندم تنها یک پیمانه آرد به کشاورزان بر می گرداند ، که هرگاه انحصار به ناحق در فردی یا در جریانی ولو خانِ و حاکم روستا باشد ایجاد قدرتِ باطل می کند و تجمیع ثروت و آن ثروت برای استخدام و اسارت بیشتر همان مردم به انحاء دیگر به کار گرفته می شود ، یعنی ابزار قدرت که انحصار بود ابتدا به ثروت باطل بدل گشت و اکنون باحماقت مردم و نادانی ایشان به اوج می رسد که نه تنها حاضر به همراهی اهل حق نمی شوند و بلکه در مقابل ایشان قد علم می کنند.

اما سخن حق که از فطرت برآمده است اثر خود را می گزارد و جذبه خود را دارد و نهایتأ مردان الهی و حق پذیر که از قضا هیچ کدامشان زمینی برای کشاورزی ندارند صرفأ به خاطر فطرت پاک و ظلم ستیزشان و دفاع از حقِ رعیت به پا خواسته و سنگِ «تراش خورده» را به حرکت در می آوردند و سفر سنگ آغاز می شود ، در واقع آن سنگِ عظیم الجثه وقتی سخت کوشی و ارده پولادین این جماعت را می بیند انعطاف به خرج می دهد و با ایشان همراه می شود، برای اصلاح وضع موجود سنگ در مسیر راه به طبیعت سنگ بودنش گاه و بی گاه مقاومت میکند ، اما هر چه هست اسیر اراده مردانِ خداست، که دل در گرو حق دارند، آنان بر زبانشان لحظه ای ذکر خدا و رسول و ائمه قطع نمی شود که این رفتار ناشی از نگرش دینی و سنتی ایشان دارد.

در راه با فراز نشیب و حتی خیانت افراد نفوذی مواجه می شود، اما نور حق بیدار شده در درونشان تاریکی خائن رادفع و همراهشان می سازد، در نهایت سنگ آسیاب از فغان مردم و ظلم ارباب در حق رعیت به خروش آمده و خانه ظلم ویران می سازد و به عمر ننگین ظالم پایان می دهد.

نتیجه خوب و درس آموز قصه فیلم از این قرار است که جهل و ترس، عامل و مقوم دشمن و ظالم است و برای درهم شکستن ظلم، چاره ای جز شنیدن ندای درون و اتحاد جبهه حق و البته حرکت در سایه تلاش و همت و اراده نیست .

و تا ظالم و یزید زمان را در هم نشکنی انحصار و مصادره پا برجاست .

در این فیلم با خمیر مایه دیالوگ نثر گونه و ادیبانه در آموزشِ اندیشه ورزی و سخن وری زیبا برای مخاطب اثر بخش است و در مقابل، جبهه باطل به خاطر تاریکی ذهن و دل زبان گویا و نطق زیبایی ندارد.

در این داستان به نمادهای دینی، از جمله نماز در چند پلان پرداخته می شود و بخصوص نماز جماعت که تعریف جامعی از جامعه اسلامی را بازگو می کند، در میانه کار زار تلاش و مبارزه به تصویر کشیده می شود، که نشان از دغدغه دین دارانه کارگردان در کنار نگرش ظلم ستیزانه او دارد.

غرق در سپیدی حق باشید

علی تیموری


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سرشار از زندگی نشینمنگاه تنهایی های من پاراگراف های ذهنی فریان DOWNLOAD-SAN ارائه کننده برترين موزيک هاي سال Alberto http://plus.rozblog.com/ Bernd